۱۳۹۰ شهریور ۱۲, شنبه

استقلال- تراکتور سازی؛ فریاد 100 هزار نفری در حمایت از دریاچه ارومیه
























بازی روز جمعه استقلال - تراکتورسازی در ورزشگاه صدهزار نفری آزادی فرصتی بسیار خوب برای حمایت متحد و یکپارچه تهران-تبریز از دریاچه ی زیبای ارومیه است.

۱۳۹۰ فروردین ۲۱, یکشنبه

۱۳۹۰ فروردین ۲۰, شنبه

اشتباه نکنید! مشایی رفت تا بقایی گزینه اصلی دولت کودتا برای انتخابات بعدی باشد.

به این متن که سایت آینده مهرماه 89 روی خروجی خود قرار داد دقت کنید :بقایی رییس سازمان میراث فرهنگی وگردشگری كه دست راست اسفندیار رحیم مشایی محسوب شده وگفته می شود همان رابطه ای مشایی با دكتراحمدی نژاد دارد وی با مشایی دارد پس از پخش شایعه ریاست جمهوری وی گفت كه قصد رییس جمهور شدن ندارد।
سایت آینده با تیزهوشی خاصی از ماهها قبل شایعاتی در مورد احتمال کاندیداتوری بقایی به جای مشایی را برای انتخابات آینده ریاست جمهوری درج کرده بود و اکنون با قرار گرفتن در جای مشایی در دفتر نهاد ریاست جمهوری رسما" بحث کاندیداتوری بقایی وارد فاز جدید خود شده است।
با توجه به مانور بی سابقه و حملات شدید رسانه ای اصولگرایان سنتی علیه مشایی و قطعی شدن رد صلاحیت وی برای دور بعدی انتخابات طرفداران دولت کودتا به فکر پیداکردن جایگزینی برای مشایی افتادند که گفته می شود پیشنهاد مشایی قاطعانه بر روی بقایی که دست راست وی به شمار می آید بوده است।به این ترتیب بر عکس دوستانی که فکر می کنند مشایی رفت تا بزک شود برای انتخابات ریاست جمهوری به نظر من این بقایی است که آماده انتخابات بعدی کودتاچیان می شود و این حرکت را می توان یک تغییر تاکتیک از طرف آنها دانست।।چند خبر دیگر در رابطه با بقایی در زیر آمده است।

بقایی:کاندیداتوریم را تکذیب نمی کنم .

مرتاض هندی بعد از رییس بقایی را رییس جمهور کرد!


۱۳۸۹ اسفند ۲۷, جمعه

سه عکس،سه موجود،اما یک انسان واقعی ...(به یاد میرسبز)













































عکس اول: میرحسین موسوی،سرباند و رئیس مافیای اقتصادی با یک پراید آخرین سیستوم! که در حال رانندگی به اربابان آمریکایی و اسرائیلی خود لبخند زده و در حال فتنه گری است।।فردی که در طرف شاگرد نشسته است شخص باراک اوباما می باشد.
عکس دوم: اسد عسگر اولادی مسلمان،مردی بسیار ساده زیست که با فروتنی اعلام کرده است دو سه نفری در ایران از او ثروتمند تر هستند،ایشان مسئولیت سنگین واردات جنس های بنجل چینی را به تنهایی تقبل کرده و آن را به ملت شریف ایران به قیمت چند برابر می اندازند! لارم به ذکر است به دلیل فداکاری زیاد ایشان راضی نیستند اشخاص دیگری در این کار سهیم شوند।
عکس سوم:ولی امر مسلمین جهان،اسوه ساده زیستی که به گفته برادر مهاجرانی حتی یک نقطه خاکستری نیز در زندگی اقتصادیشان وجود ندارد।ایشان در حال پیاده شدن از یک خودروی بنز بسیار دمده شده هستند که سربازان گمنام امام زمان آن را از یک سمساری در آلمان با قیمتی بسیار نازل خریداری کرده اند।این خود نشان از ساده زیستی علی گونه ایشان دارد.

۱۳۸۹ اسفند ۱۵, یکشنبه

اين رضا شاه خائن ...!(خـــاطره اي از دكـتر حســـــابي )


يادش به خير، ملاقاتي داشتم با پروفسور حسابي (پدر علم فيزيك ايران) - كه خدايش رحمت كند - مي گفت: "وقتي خواستم دانشگاه تهران را تاسيس كنم با وساطت يكي از دوستان وقت ملاقاتي از وزير معارف وقت گرفتم، پس از توضيح طرح، وزير معارف از من پرسيد: "دانشگاه بسازيد كه چه بشود؟" و من عرض كردم: "دكتر و مهندس ها كه براي تحصيل به فرنگ مي روند، در مملكت خودمات تربيت كنيم." و او پاسخ داد: "تربيت دكتر و مهندس براي ما صد سال زود است و بايد فرنگي ها براي ما اينكار را بكنند." متاثر از كوته فكري وزير معارف و نااميد از انجام رسالتي كه بر دوش داشتم از دفتر وزير خارج شدم، رفيق شفيق كه آزدگي مرا ديد براي تسلي خاطر گفت: " من مي توانم از اعليحضرت (رضا خان) برايت وقت ملاقات بگيرم مشروط به اينكه وزير معارف نفهمد كه من اين وساطت را انجام داده ام!" وقت ملاقات با رضا شاه تعيين شد، براي او طرح تاسيس دانشگاه تهران را شرح دادم، و شاه پرسيد "كه چه شود؟" عرض كردم، به جاي آنكه جوانان ما به فرنگ بروند در مملكت خودمان دكتر و مهندس آموزش دهيم و رضا شاه باز پرسيد" كه چه شود؟" و عرض كردم: " اين جاده ها و راه آهن را آلمان ها مي سازند! مهندسين خودمان آن را بسازند و ... شاه بسيار استقبال كرد و گفت برويد طرحتان را بنويسيد به مجلس مي گويم راي بدهد! و من از همان شب شروع به نگارش طرح دانشگاه كردم. فرداي آنروز از دربار به در خانه ام آمدند، تعجب كردم كه با من چه كار دارند، ديدم يكصد هزار تومان پول فرستاده اند كه اعليحضرت فرموده اند، كارتان را شروع كنيد و طرحتان را نيز بنويسيد. و اين همان مبلغ خريد زمين دانشگاه تهران است و كار ساخت و ساز همزمان با نوشتن طرح آغاز شد.
خدا بیامرزدشان

۱۳۸۹ اسفند ۷, شنبه

آقای هاشمی گور خودت را کندی ...(حرفهای یک معاند)

هاشمی ، هاشمی است। فاسد، پلید و مکار
هیچوقت به او دلخوش نکرده ام چه آنموقع که در نماز جمعه برایش هورا می کشیدند چه آنگاه که برای خامنه ای نامه بی سلام نوشت همواره در جمع های دوستانه گفته ام که اولین شخصی که باید محاکمه شود خامنه ای نیست بلکه هاشمی است। خامنه ای دستپخت شور هاشمی در خبرگان است । هاشمی بود که بنی صدر را دور زد، هاشمی بود که بازرگان را خانه نشین کرد هاشمی بود که شعار جنگ جنگ تا پیروزی را سر زبان خمینی انداخت و صدها هزار نفر را به کشتن داد و هاشمی بود که احمد خمینی را وادار به جعل برای اجازه اعدامهای شصت کرد।
ماهیت هاشمی و خانواده فاسدش برای من چون روز روشن بود و اینکه احمدی نژاد دشمن مشترک ما بود هم چیزی را عوض نکرد اما همواره برای حفظ وحدت در جنبش سعی می کردم علیه او ننویسم।اما اکنون خوشحالم که هاشمی ما را معاند نامید و یعد از دوسال بازی با جناحهای سیاسی جبهه ی مقابل را گرفت। من به نوبه خود از این اقدام وی تشکر می کنم زیرا همواره از از سایه ی شوم وی بر جنبش شرمسار بودم। حالا با خیال راحت می توانیم به روزهای محاکمه این مرد پلید و شیاد بیندیشم.

۱۳۸۹ اسفند ۵, پنجشنبه

۱۳۸۹ اسفند ۴, چهارشنبه

رئیس جمهورمان را بازداشت کرده اند.مجلس دست نشانده حکم اعدامش را صادر کرد و ما همچنان پشت کامپیوتریم. شرممان باد شرممان باد.

میرحسین موسوی طالب قدرت نبود که اگر بود از خرداد 76 تا اسفند 87 که همه به دست و پایش افتاده بودند که بیاید، می آمد।।میر سبز آن زمان نیامد چون با تجربه ای که از دوران نخست وزیری داشت می دانست که با خامنه ای نمی تواند کار کند وحتما" با او به بن بست می رسد، نیامد چون آن زمان همچنان به اصلاح اموربا اشخاص دیگر امید داشت و نیامد چون قدرت طلب نبود।
اما موسوی وقتی آمد که به قول خودش احساس خطر می کرد وقتی آمد که کرامت انسانی را لکه دار شده دید وقتی آمد که ملت شریف ایران را مانند گدا برای لقمه ای نان به دنبال خود می کشیدند و وقتی آمد که بوی دیکتاتوری را حس کرده بود و گفت که این راه که اینها می روند به دیکتاتوری ختم می شود وقتی آمد که جایگاه ایران را در دنیا خوار شده دید و بالاخره وقتی آمد که دروغ و قانون شکنی امور عادی جامعه و سیاست ما شده بود।و ....
میرحسین زندگیش، گذشته اش و همه چیزش را فدا کرد تا از این اتفاقات جلوگیری کند اما این همه هزینه برای چه و به خاطر کی؟ بله عزیزان ساکت و بیخیال من برای ما ، برای ملتش، برای افتخار میهنش و در این راه هزینه ها داد : خواهر زاده اش را کشتند از همه مناصب عزلش کردند خانواده اش را آزار دادند زنش را از دانشگاه اخراج کردند و اکنون هم حبسش کردند و میخواهند اعدامش کنند و ما همچنان ساکتیم و بیخیال।
ملت ایران را تا به امروز به این اندازه نمک نشناس ندیده ام । این روزها اگر اینگونه بمانیم در تاریخ پر فراز و نشیب ما لکه ننگی خواهد بود و ما نیز ملت این دوره ننگین مورد نفرین نوادگان خود خواهیم بود ।به من حق دهید بگویم شرممان باد । شرممان باد



آقا چرا همه ساکتن؟ یعنی ما از بحرین 500000 نفره هم کمتریم؟

چرا نمیخواهید بفهمید تنها راه پیروزی مبارزه مداوم است؟ بحرینی ها با کمتر از یک میلیون جمعیت کشوررا به آتش کشیده اند و ندای آزادی خواهیشان گوش فلک را کر کرده و ما همچنان در خانه نشسته و لینک می فرستیم। با این سرعت لاک پشتی و با این سیاستها به هیچ کجا نمی رسیم چرا درخواست تظاهرات برای چندین روز پیاپی نمی شود؟ چرا باز هم با دو تهدید کودتاچیان پا پس کشیدیم؟ همه کشورهای عربی که تا دیروز به دلیل خمودگی سیاسیشان مضحکه ما بودند آزاد شدند و فقط ما ماندیم و مشتی دیکتاتور آقایانی که خواسته یا ناخواسته خود را سردمدار جنبش کرده اید چاره ای بیاندیشید که وقت تنگ است و فرصت ها به سرعت از بین می روند نگذارید جنبش باز هم به خواب رود لطفا" ..