
امروز مطلب زیبایی در بالاترین دیدم که یکی از جملات آن بسیار من را تحت تاثیر قرار داد.این جمله که به نقل از "جومو کیانا" آورده شده است چنین است : وقتی مروجین مذهبی به سرزمین ما امدند،دردست هایشان کتاب های مقدسشان بود و ما در دست زمینهایمان را داشتیم.پنجاه سال بعد ما در دست کتاب های مقدس داشتیم و ان ها در دستشان زمین های ما را.
این نوشته ناخودآگاه ما را به یاد دو برهه تاریخی ایران زمین می اندازد.1- در صدر اسلام و در روزگاری که امپراطوری ایران رقیبی جز امپراطوری روم برای خود نمی دید قبایل بدوی عرب با دینی جدید به ایران یورش بردند آن زمان ما نصف جهان را داشتیم و آنها ملتی بیابانگرد و وحشی و تنها چیزی که در دست داشتند کتابشان قرآن بود و اکنون همه چیز برعکس است ما در ایران در مهد تمدن امپراطوری ایران همگی قرآن به دست هستیم و در عوض آنها قسمت اعظم امپراطوری ایران را ربوده اند و جالب اینکه ادعای قسمتهای باقیمانده را نیز دارند!اما در دل همین غارت جزیی تر وارد می شویم و به مورد دوم می پردازیم
2- مقطع دوم اما 31 سال پیش بود که اینبارآخوندها با اسم تشیع و ولایت فقیه آمدند.در آن زمان روحانیون در فلاکت به تمام معنا به سر می بردند و از راه کمک های مردمی و گاها" دوره گردی امرار معاش می کردند و در عوض مذهبی و غیر مذهبی ما همگی با هم وبا وجود کاستیهای فراوان "ایران" را داشتیم.اما اکنون وضعیت آنها و ما چگونه است؟
ما در حال حاضر همگی نهج البلاغه و مفاتیح الجنان در زیر بغل داریم و شب روز در حال عزاداری و مدیحه سرایی و بی صبرانه منتظر ظهور موعود هستیم ولی آنها مالک ایران هستند و تنها چیزی که برایشان مهم است حفظ حکومتشان بر ایران است نه تشیع و مفاتیح .کار این مزدوران به جایی رسیده است که حتی ادعای برتر بودن مکتب (!)عربی در مقابل مکتب ایرانی را نیز دارند. ما ایرانمان را به یک مفاتیح الجنان فروختیم و چه ارزان فروختیم. از ماست که بر ماست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر