۱۳۸۹ مرداد ۱۷, یکشنبه

31 سال پیش آنها "مفاتیح الجنان" داشتند و ما "ایران " و اکنون ما "مفاتیح الجنان " داریم و آنها "ایران"!


امروز مطلب زیبایی در بالاترین دیدم که یکی از جملات آن بسیار من را تحت تاثیر قرار داد.این جمله که به نقل از "جومو کیانا" آورده شده است چنین است : وقتی مروجین مذهبی به سرزمین ما امدند،دردست هایشان کتاب های مقدسشان بود و ما در دست زمینهایمان را داشتیم.پنجاه سال بعد ما در دست کتاب های مقدس داشتیم و ان ها در دستشان زمین های ما را.
این نوشته ناخودآگاه ما را به یاد دو برهه تاریخی ایران زمین می اندازد.1- در صدر اسلام و در روزگاری که امپراطوری ایران رقیبی جز امپراطوری روم برای خود نمی دید قبایل بدوی عرب با دینی جدید به ایران یورش بردند آن زمان ما نصف جهان را داشتیم و آنها ملتی بیابانگرد و وحشی و تنها چیزی که در دست داشتند کتابشان قرآن بود و اکنون همه چیز برعکس است ما در ایران در مهد تمدن امپراطوری ایران همگی قرآن به دست هستیم و در عوض آنها قسمت اعظم امپراطوری ایران را ربوده اند و جالب اینکه ادعای قسمتهای باقیمانده را نیز دارند!اما در دل همین غارت جزیی تر وارد می شویم و به مورد دوم می پردازیم
2- مقطع دوم اما 31 سال پیش بود که اینبارآخوندها با اسم تشیع و ولایت فقیه آمدند.در آن زمان روحانیون در فلاکت به تمام معنا به سر می بردند و از راه کمک های مردمی و گاها" دوره گردی امرار معاش می کردند و در عوض مذهبی و غیر مذهبی ما همگی با هم وبا وجود کاستیهای فراوان "ایران" را داشتیم.اما اکنون وضعیت آنها و ما چگونه است؟
ما در حال حاضر همگی نهج البلاغه و مفاتیح الجنان در زیر بغل داریم و شب روز در حال عزاداری و مدیحه سرایی و بی صبرانه منتظر ظهور موعود هستیم ولی آنها مالک ایران هستند و تنها چیزی که برایشان مهم است حفظ حکومتشان بر ایران است نه تشیع و مفاتیح .کار این مزدوران به جایی رسیده است که حتی ادعای برتر بودن مکتب (!)عربی در مقابل مکتب ایرانی را نیز دارند. ما ایرانمان را به یک مفاتیح الجنان فروختیم و چه ارزان فروختیم. از ماست که بر ماست.

هیچ نظری موجود نیست: