شیخ مصباح یزدی 15 سال پس از طرد شدن انجمن حجتیه توسط آیت اله خمینی واز اواسط دهه هفتاد که فضای سیاسی را برای بازگشت مجدد طیف خود به قدرت مطلوب می دید با احتیاط و درس گرفتن از گذشته سعی کرد به آرامی در ارکان حکومت اسلامی نفوذ کند.ابتدا سعی کرد پایه های طیف خود را با مباحث ایدئولوژیک که اکثر آنها در نشریه پرتو سخن انتشار می یافت مستحکم کند.
سپس دار و دسته مصباح و شاگردان وی در مدرسه حقانی در دوران اصلاحات با استفاده از فضای ضد اصلاحاتی که در ذهن حکومت و مشخصا" علی خامنه ای ایجاد شده بود و با سردادن شعارهای افراطی و استفاده از واژه هایی چون" ذوب در ولایت" و "ولایت مطلق فقیه" موفق به نفوذ در لایه های بالایی نظام شدند.در این نفوذ طیف مصباح توانست بیشترین تاثیر را روی فرزند میانی خامنه ای یعنی مجتبی بگذارد و وی را به طور کامل با خود همراه سازد.
با کمک مجتبی بود که آنها توانستند بر خلاف میل علی خامنه ای که قطعا" نظرش در انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری بر روی گزینه قالیباف بود کاندید مورد نظر مصباح یعنی احمدی نژاد را با جابجا کردن و دستکاری آراء به کرسی ریاست جمهوری برسانند.بعد از به قدرت رسیدن احمدی نژاد مصباحیون در نفوذ بعدی موفق شدند با تطمیع مالی و مقامی سرداران با نفوذ سپاه ودر نتیجه کل سپاه و بسیج را به بدنه خود اضافه کنند.البته تا پایان دولت نهم مصباحیون هیچگاه خود را در مقابل ولایت فقیه قرار نمی دادند و همچنان نمایش ذوب در ولایت توسط ایشان اجرا می شد و خامنه ای نیز خشنود از داشتن چنین طرفداران وفاداری اعتبار داشته و نداشته خود را برای ابقای احمدی نژاد که خود را پیرو مطلق ولایت فقیه نشان می داد گذاشت و نتیجه آن کودتای انتخاباتی خرداد 88 بود.
اما به نظر می رسد بعد از کودتای انتخاباتی و انتصاب مجدد احمدی نژاد و فرو ریختن بت خود ساخته ی خامنه ای در نزد افکار عمومی و البته عامه مردم در پی حوادث پس از انتخابات و تضعیف آشکار پایگاه وی در میان نظامیان حال سر و گوش مصباح و دار و دسته اش شروع به جنبیدن کرده و این اعتماد به نفس را پیدا کرده اند که می توانند در راس قدرت نیز قرار بگیرند.
قرار گیری در راس قدرت بدون شک به معنی به به زیز کشیدن خامنه ای نیست بلکه این حرکت می تواند به صورت یک کودتای داخلی و خلع سلاح کامل رهبر باشد به طوریکه عملا" خامنه ای تبدیل به یک قدرت تشریفاتی شده و تصمیم گیرنده اصلی مصباح و مصباحیون باشند.
سیگنالهای زیادی از طرف این دسته طی یک سال گذشته برای نشان دادن ضعیف شدن پایگاه خامنه ای صادرشده است که به بعضی از آنها در اینجا اشاره می کنم:
1-حرکتی بی سابقه از سوی سرداران بانفوذ سپاه و در روز پاسدار در تیر ماه امسال انجام شد . آنها پس از دیدار با خامنه ای در روز پاسدار بلافاصله بعد از ظهر همان روز در قم به دیدار امام مصباح شتافتند و این را می توان هشداری به خامنه ای در مورد برابر دانستن مصباح با رهبر از دید سپاه دانست.
2- دیدارهای پیاپی و هفتگی مصباح با سرداران سپاه طی یکسال اخیر این سوال را در ذهن به وجود می آورد که جایگاه رسمی مصباح در ساختار سیاسی جمهوری اسلامی کجاست که اینگونه بلندپایه ترین مقامات نظامی مملکت به طور مرتب به دیدار وی می روند ؟ نمونه اش دیدار دیروز 18 مرداد مصباح با فرماندهان قرارگاه سازندگي خاتمالانبيا و هوافضاي سپاه بود.
3- بدون شک معطل ماندن دستور یک هفته ای خامنه ای به احمدی نژاد برای کنار گذاشتن مشایی از معاونت اولی و دادن پست های متعدد به مشایی در دولت غیرقانون دهم نه به دلیل روحیه انتقادناپذیری احمدی نژاد بلکه در راستای نشان دادن قدرت مصباحیون به خامنه ای بود.
مواردی دیگر از این قبیل با کمی دقت به وضوح قابل مشاهده است.به نظر می رسد جنبش سبز باید این اتنقال نرم قدرت را نیز در محاسبات خود در نظر داشته باشد تا بتواند استراتژی آینده خود را بر مبنای آن به خوبی برنامه ریزی کند.
سیگنالهای زیادی از طرف این دسته طی یک سال گذشته برای نشان دادن ضعیف شدن پایگاه خامنه ای صادرشده است که به بعضی از آنها در اینجا اشاره می کنم:
1-حرکتی بی سابقه از سوی سرداران بانفوذ سپاه و در روز پاسدار در تیر ماه امسال انجام شد . آنها پس از دیدار با خامنه ای در روز پاسدار بلافاصله بعد از ظهر همان روز در قم به دیدار امام مصباح شتافتند و این را می توان هشداری به خامنه ای در مورد برابر دانستن مصباح با رهبر از دید سپاه دانست.
2- دیدارهای پیاپی و هفتگی مصباح با سرداران سپاه طی یکسال اخیر این سوال را در ذهن به وجود می آورد که جایگاه رسمی مصباح در ساختار سیاسی جمهوری اسلامی کجاست که اینگونه بلندپایه ترین مقامات نظامی مملکت به طور مرتب به دیدار وی می روند ؟ نمونه اش دیدار دیروز 18 مرداد مصباح با فرماندهان قرارگاه سازندگي خاتمالانبيا و هوافضاي سپاه بود.
3- بدون شک معطل ماندن دستور یک هفته ای خامنه ای به احمدی نژاد برای کنار گذاشتن مشایی از معاونت اولی و دادن پست های متعدد به مشایی در دولت غیرقانون دهم نه به دلیل روحیه انتقادناپذیری احمدی نژاد بلکه در راستای نشان دادن قدرت مصباحیون به خامنه ای بود.
مواردی دیگر از این قبیل با کمی دقت به وضوح قابل مشاهده است.به نظر می رسد جنبش سبز باید این اتنقال نرم قدرت را نیز در محاسبات خود در نظر داشته باشد تا بتواند استراتژی آینده خود را بر مبنای آن به خوبی برنامه ریزی کند.
۱ نظر:
سلام، یارانهها که یاری نمیکنند، بنزین و گاز قیمتش سر به آسمان گذاشته، خارجیها هم که تحریممون کردند، با دنیا در افتادیم بخاطر نیروی هستهای، نون هم که چند برابر شده، مردممون هم که هر روز دارند بخاطر بنزین قلابی سرطان شش میگیرند ، دنیا هم با ما در افتاده ، هر وقت هم که حرف میزنیم میگویند این همه بدبختیها در راه و برای اسلام است. اسلامی هم که رشد میکنه هر روز، سنّی است نه مال ما شیعه ها.ای امام کجایی که روز قضاوت نزدیک است. خودت رحم کن بر ما.
ارسال یک نظر